ما در عصر تحولات پرشتاب فناوری، جهانیشدن، رقابت شدید میان شرکتها و بنگاههای اقتصادی و… زندگی میکنیم. در چنین شرایطی اگر مدیران و رهبران بنگاهها نتوانند درست و بهموقع تصمیمگیری کنند، بهسرعت و با بیرحمی کامل از صفحۀ روزگار حذف خواهند شد.
یکی از راههای مؤثری که بهخصوص به مدیران جوان میتواند کمک کند تا آمادۀ کارزار و حضوری اثربخش در این عرضه شوند، مطالعۀ کتابهای شرححال و آشنایی با نحوۀ تفکر و شیوۀ عمل مدیران موفق است؛ شرححال افرادی از جمله بیل گیتس، مدیرعامل مایکروسافت؛ جان ولش، مدیرعامل جی. ای؛ استیو جابز، مدیرعامل اپل؛ هنری فورد، مؤسس شرکت خودروسازی فورد؛ لیکان ـ هی، رئیس هیئتمدیرۀ گروه سامسونگ و صدها نفر دیگری که نهتنها توانستهاند تحولی چشمگیر در شرکتهایی که مدیریت آنها را بر عهده داشتهاند ایجاد کنند بلکه خود را نیز بهعنوان الگویی موفق به جامعۀ مدیران دنیا مطرح کردهاند.
کتاب رشد و تحول در سامسونگ که اکنون پیش روی شماست یا آن را در دست دارید، سعی کرده به صورتی شفاف و روان و با ذکر مثالهایی عینی، الگوی کاربردی در زمینه ایجاد تحول در رهبر بنگاه بزرگی چون گروه سامسونگ را در اختیار شما خوانندگان عزیز قرار دهد. این کتاب شرححال یا زندگینامۀ رئیس هیئتمدیرۀ گروه سامسونگ، لیکان _ هی نیست، بلکه در قالب بخشها و فصلهای ارائهشده، گامهای مورد نیاز برای ایجاد تحول در رهبر و نیز بنگاه تحت مدیریت او، به صورت خودآموزی راهگشا توضیح میدهد.
کتاب به صورت کلی در قالب سه بخش تنظیم و ارائه شده است؛ بخش ابتدایی آن مروری اجمالی به سرگذشت و چگونگی رشد لیکان _ هی دارد تا زمانی که برای اولینبار مسئولیت مدیریت بر گروه سامسونگ را بر عهده گرفت. همانگونه که در کتاب اشاره شده، طی این دوره لی _ کان _ هی فردی معمولی بوده و در آن زمان هیچ نشانهای را نمیتوان در او یافت که در آینده به رهبری موفق تبدیل خواهد شد. اما همین فرد زمانی که در سال 1971 مسئولیت ادارۀ گروه سامسونگ را بر عهده میگیرد، پیگیری 3 اصل واقعنگری، دنبالکردن ایدههای موفق و یادگیری مستمر را برای خود تعیین میکند.
او سپس در سال 1979 به عنوان قائممقام مدیرعامل گروه سامسونگ فعالیت خود را در مجموعه ادامه میدهد اما از آنجا که هنوز تحول لازم در او ایجاد نشده بود، نتوانست افکار، ایدهها و سیاستهای خود را در آن مجموعه پیاده کند. این وضعیت تا سال 1993 که لیکان _ هی توانست در خود تغییرات شگرفی ایجاد کند، ادامه پیدا کرد و مجموعۀ شرکتها، مدیران و کارکنان گروه سامسونگ گرفتار همان پارادایمهای فکری گذشتۀ حاکم بر آن بودند.
بخش دوم کتاب بهتفصیل و در قالب فصلهای مختلف، رمز موفقیت لیکان _ هی را بررسی و تجزیه و تحلیل میکند. او برای ایجاد تحولی اساسی در مجموعه شرکتهای گروه سامسونگ، 8 اصل اساسی زیر را مورد تأکید قرار داده است:
1. تشخیص اهداف کار؛
2. شناسایی مأموریت؛
3. بهکارگیری الگوی «جنگل _ درخت» جهت شناخت نحوۀ ایجاد تغییرات؛
4. شناسایی اولویتها؛
5. بررسی و بهکارگیری اطلاعات؛
5. اخذ تصمیم نهایی؛
7. اجراییکردن تصمیمات؛
8. آگاهی داشتن نسبت به شرایط آتی.
او در عینحال معتقد است برای آنکه هر کس خود را متحول کند باید گذشتۀ خود را رها کرده، شرایط حاضر را دقیقاً درک کند و اهداف کار خود را بشناسد. او برای آنکه به اهداف و ماهیت کارها پی ببرد، شیوۀ طرح پرسشهای منحصربهفردی را مطرح میکند. هرچند در نگاه ظاهری، سؤالاتی که از سوی لیکان _ هی مطرح میشوند، بدیهی به نظر میآیند اما همین بدیهیات و انسجامی که در میان این سؤالات مطرح میشود خواننده را به سمت بهبود در نحوۀ تصمیمگیری و اتخاذ سیاستهای مناسب برای ادارۀ بنگاه تحت مدیریتش هدایت میکند. او درمییابد که برای ایجاد تحول در گروه سامسونگ باید این کار را از رأس هرم آغاز کند و انجام این کار را تا پایینترین سطح به صورت مستمر ادامه دهد. بر اساس همین باور است که ایجاد تغییرات را از خود آغاز میکند و در این رابطه از الگوی مقایسهای «جنگل _ درخت» بهره میگیرد.
در ادامه خوانندگان محترم با تفاوت میان واقعیتها و اطلاعات آشنا میشوند. به اعتقاد لیکان _ هی باید واقعیتها را به اطلاعاتی تبدیل کرد که مستقیماً در تصمیمات اثر داشته باشند و به کار گرفته شوند.
بخش پایانی کتاب ضمن پیگیری چگونگی ایجاد تغییرات در سامسونگ، راهنماییهای ارزندهای در اختیار مشتاقان و علاقهمندان به موضوع مدیریت و رهبری بنگاهها قرار میدهد. از آنجا که نویسندۀ کتاب نیز در زمرۀ مربیان حوزۀ اصلاح خود است، بهروشنی مباحث مربوط به ایجاد تحول در افراد و بنگاهها را در این قسمت ارائه میکند. او بهصراحت معتقد است که اساس تحول در هر فردی از درون او نشئت میگیرد و برای انجام این کار باید ضمن مطالعات مستمر اصطلاح شیوۀ تفکر، مشتاقانه عمل کنیم، ایدههای خود را به اجرا درآوریم و تلاش کنیم رفتار، کردار و افکار خود را مانند مدیران عامل موفق، اصلاح کنیم. در ادامۀ کتاب به ارائۀ دلایل موفقیت افرادی چون هارلند دیوید ساندرز، مؤسس فروشگاههای زنجیرهای کیافسی، کریستین دیور، طراح موفق مد و لباس، ها _ هی یون، ورزشکار معلول زن، وارن مک دونالد، کوهنورد مشهور جهانی و کوان ون _ کنگ، مالک رستورانهای زنجیرهای اشاره میشود. دلیل اینکه در مقدمۀ کتاب به این نکات اشاره میکنیم این است که خوانندگان عزیز آگاهی یابند کتابی که پیش رو دارند تنها به دلایل موفقیت یک مدیر در عرصهای خاص اختصاص ندارد، بلکه دربردارندۀ تجربیات طیف گستردهای از افراد موفق و دلایل موفقیت آنان در زمینههای مختلف است که هر یک از آنها میتواند برای ما در حوزهای که علاقهمند به فعالیت در آن هستیم الگویی مناسب باشند.
نویسنده در ادامه بر ضرورت فراگیری به صورت مستقیم و خصوصی از متخصصان فن تأکید میکند و در این ارتباط دربارۀ نحوۀ شناسایی و انتخاب مربی، چگونگی برقراری ارتباط مستمر با او، شیوۀ فراگیری، کسب و نهادینهکردن دانش او در ذهن خود و بهحسابنیاوردن مبالغی که در این رابطه به عنوان هزینه، سخن میگوید و در ادامه روشی مناسب برای الگوبرداری از افراد موفق و شیوۀ مطالعۀ کتابهای ارزشمند در این زمینه ارائه میدهد.
امیدوارم مطالعۀ کتاب حاضر تلنگری به خوانندگان گرامی در مورد ضرورت ایجاد تحول در خود و بنگاه تحت مدیریتشان باشد و آنان را آمادۀ رقابت بیشتر و اثربخشتر در عرصههای داخلی و جهانی کند و در نهایت، رشد، بستر توسعه و آبادانی میهن عزیزمان، ایران، را بیش از پیش فراهم سازد.
ناموجود