داستان توسعه در ایران؛ دفتر نخست؛ از صدرات امیرکبیر (1227) تا پیروزی انقلاب اسلامی (1357)

۲۵۰,۰۰۰ تومان
توضیحات کلی کتاب

همین مرجع در ادامه می‌نویسد سالانه جهان نیاز به چهار تریلیون دلار سرمایه‌گذاری در طرح‌های زیربنایی دارد که می‌شود حدود پنج درصد جمع کل تولید ناخالص ملی جهان؛ اما فقط سه چهارم این سرمایه‌گذاری محقق می‌شود. بدین ترتیب، با توجه به اینکه در سال‌های اخیر تولید ناخالص ملی‌ ما کمی بیش از 400 میلیارد دلار بوده است، باید انتظار داشته باشیم سالانه در کشور بیش از 15 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری کنیم تا از میانگین دنیا عقب نمانیم. البته اگر بخواهیم از میانگین منطقه و همگنان خودمان در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین عقب نمانیم باید بیش از 6% تولید ناخالص ملی کشور، یعنی سالانه بین 20 تا 25 میلیارد دلار خرج طرح‌های عمرانی بنیادی کنیم.
اینکه این امر تا چه میزان محقق می‌شود مربوط به بحث ما نیست؛ در این‌جا فقط می‌خواهیم اشاره‌ای کرده باشیم به جایگاه و اهمیت بنگاه‌هایی که در مهندسی، مدیریت، و اجرای طرح‌های زیربنایی مشارکت دارند. این اهمیت هنگامی جدی‌تر می‌شود که دقت کنیم دولت‌ها سال به سال از نظر بودجه و زمان در فشار بیشتری قرار می‌گیرند و از این‌رو چاره‌ای نمی‌ماند جز اینکه بنگاه‌های مجری این طرح‌ها، ضمن تلاش برای ماندگاری در عرصۀ رقابت، دانش علمی و مدیریتی خودشان را بالا ببرند تا بتوانند طرح‌ها را با کارایی بیشتر، در زمانی کوتاه‌تر، با هزینۀ کمتر اجرا کنند. نکتۀ مهم دیگری که ایجاب می‌کند با جایگاه و شیوۀ کارکرد این بنگاه‌ها آشنا شویم، نقشی است که آنها در حفظ و تداوم محیط زیست دارند. طرح‌های زیربنایی، افزون بر جنبه‌های مثبتی که در بالا به آنها اشاره کردیم، پیامدهای زیست‌محیطی گوناگونی به بار می‌آورند که اگر به‌خوبی محاسبه و مراقبت نشوند دیر یا زود ممکن است به فاجعه بینجامند.
اما نکته‌ای که کلیت دارد و بیش از هر عامل دیگری سیاست‌گذاران طرح‌های بنیادی و بنگاه‌های مهندسی و ساخت‌وساز این طرح‌ها را ملزم می‌کند که از قدرت کل‌گرایی و اندیشیدن همه‌جانبه برخوردار باشند، دینامیک و درهم‌تنیدگی این طرح‌ها و ارتباطات پیچیده و مسئولیت‌های متقابل مجریان هریک از بخش‌های آن‌هاست. به‌سخن دیگر، ایجاد زیرساخت‌های مورد نیاز جامعۀ امروزی صرفاً با ساخت فلان پل یا پالایشگاه محقق نمی‌شود بلکه در انتخاب، مهندسی، مدیریت، و اجرای هر طرحی باید کلیت جامعه، محیط زیست، مقررات ملی، پروتکل‌های بین‌المللی، مخاطرات آینده، و عوامل فراوان دیگری، را در نظر داشته باشیم. از طرفی درک دینامیسم این‌همه متغیر، نیازمند یک مدل فکری است که اندیشه‌ورزی پیرامون آن را مقدور سازد. چنین مدلی باید این ظرفیت را داشته باشد که بنگاه‌ها و نهادها و سیاست‌گذاران و محققان این رشته بتوانند در تعیین مسیر بهینۀ اجرای طرح‌های زیربنایی از آن کمک بگیرند.
در طراحی مدلی مناسب برای درک جایگاه مهندسی و مدیریت طرح‌های زیربنایی در ایران، شاید بتوانیم از مدلی که امروزه برای بنگاه‌های اقتصادی پیشنهاد می‌شود استفاده کنیم. دانش مدرن دیرسالی است بنگاه را به‌صورت یک موجود ارگانیک، و فضای کسب‌وکار را به‌صورت زیست‌بوم مدل می‌کند. اصطلاح «زیست‌بوم کسب‌وکار» را نخستین بار دکتر «جیمز مور» پژوهشگر هاروارد در سال 1993 در مقاله‌ای که در مجلۀ «هاروارد بیزنس ریویو» چاپ شد، به‌کار گرفت. در چنین مدلی، از روی مشابه با زیست‌بوم‌های طبیعی، باور غالب این است که هر یک از نقش‌آفرینان عرصۀ تولید کالا و خدمات، زمانی می‌توانند به بقای خودشان امیدوار باشند که جایگاهشان را در محیطشان به‌خوبی تشخیص دهند و یاد بگیرند در چارچوب یک همزیستی مسالمت‌آمیز، با دیگر ساکنان آن زیست‌بوم به تعامل بپردازند. دکتر «اریه دوگس» مدیر اسبق برنامه‌ریزی بنگاه «رویال داچ شل» نیز در کتابی با عنوان «بنگاه زنده» که در سال 1997 به چاپ رسید، بر اهمیت مدل زیست‌بومی از فعالیت اقتصادی در ایجاد دیدگاه کلان و همه‌جانبه برای بررسی و تحلیل عملکرد باشندگان این عرصه، تأکید کرده است.
کتابی که پیش رو دارید گزارش نیمه‌مفصلی است از روند حیات و فعالیت شرکت‌های مهندسی در ایران به‌عنوان نخستین گام در تهیۀ نقشۀ زیست‌بوم این بنگاه‌ها. با توجه به اینکه شرکت‌های ریز و درشت مهندسی و طرح‌وساخت، نقش به‌سزایی در بهره‌وری طرح‌های زیربنایی و جلوگیری از هدر رفتن بودجۀ کشور و پیش انداختن زمان اجرای طرح‌ها دارند، آشنایی با شیوۀ کار آنها به‌عنوان همباشان زیست‌بوم مهندسی و ساخت‌وساز کشور، کمک بزرگی است به تمامی دست‌اندرکاران این میدان. به‌سخن دیگر، هر نقش‌آفرینی که در این عرصه فعالیت دارد، اگر کارفرما است یا پیمانکار یا مشاور، اگر فردی است جویای کار، یا بنگاهی است که ‌دنبال نیروی انسانی می‌گردد، اگر دانشگاهی است که برای تربیت نیروی انسانی این حوزه برنامه می‌ریزد، اگر قانون‌گذاری است که وظیفه دارد به‌فراخور تحولات این زیست‌بوم، آگاهانه به تنظیم مقررات بپردازد، اگر بنگاهی، فرد کارآفرینی، یا سرمایه‌گذاری است که در این بازار دنبال فرصت کسب‌وکار است، و اگر سیاست‌گذاری است که مسئول است به فراخور توانایی‌های موجود در این عرصه به طراحی راهبرد اجرای طرح‌های زیربنایی بپردازد، نیازمند چنین مدلی است. وضعیت آرمانی این است که این مدل چنان صحیح و دقیق و روزآمد باشد که هریک از نقش‌آفرینانی که یاد کردیم با حد اقل کاوش بتواند به‌تناسب نیازش از اطلاعات آن استفاده کند تا جایگاه شایستۀ خودش را بیابد و به فعالیت بپردازد و با اطرافیانش همزیستی کند. اما رسیدن به چنین وضعیتی مستلزم گردآوری و پردازش و تدوین انبوهی از داده‌های گوناگون است که جز با همکاری فعالان اصلی این عرصه و پژوهشگران حرفه‌ای محقق نخواهد شد. هدف از تألیف این کتاب در درجۀ اول جلب توجه این فعالان به لزوم طراحی این مدل و برداشتن نخستین گام زیربنایی در ترسیم آن است.

دکتر محمد ابراهیم محجوب

 

قصد ما نگاهی اجمالی است به تاریخ سازندگی کشورمان در دوران معاصر و یک قرن اخیر و آنچه که ایران امروز نامیده می‌شود. در این راه بیشتر تمرکزمان بر سازندگان و آفرینندگان است، سازندگانی که چه در قالب بنگاه‌ها و شرکت‌ها و چه به صورت افراد، خاموش و سر به زیر در اقصی نقاط این مرز و بوم کار کردند، از جان مایه گذاشتند و ایران امروز را به شکلی که می‌بینیم در آوردند.

در طراحی مدلی مناسب برای درک جایگاه مهندسی و مدیریت طرح های زیربنایی در ایران، شاید بتوانیم از مدلی که امروزه برای بنگاههای اقتصادی پیشنهاد می‌شود استفاده کنیم. دانش مدرن دیرسالی است بنگاه را به صورت یک موجود ارگانیک و فضای کسب و کار را به صورت زیست بوم مدل می‌کند.

کتابی که در پیش رو دارید گزارش نیمه مفصلی است از روند حیات و فعالیت شرکت های مهندسی در ایران به عنوان نخستیم گام در تهیه زیست بوم این بنگاه‌ها.

اشتراک‌گذاری این کتاب